ژاله:/

شعر

1392/5/6 12:01
نویسنده : ژاله
203 بازدید
اشتراک گذاری

نام شعر:آقای راننده

یکی بود یکی نبود

زیر گنبد کبود

توی یک شهر بزرگ

یک آقا راننده بود

در خیابانهای شهر

مینی بوس رانی می کرد

ماشین قشنگی داشت

آبی و قرمزو زرد

بچه ها منتظرند

آقا راننده بیاد

حالا وقت رفتنه

همه خوش حالندو شاد

بچه ها داد می زنند

آقاراننده آمد

با نگاه مهربان

لب پر خنده آمد

همگی یکی یکی

سوار ماشین شدند

یک به یک گفتند سلام

باصدا های بلند

آقاراننده می گفت

بچه ها خوش آمدید

حالا وقت شادیه

شعر آواز بخوانید

آقا راننده ما

گاز میده بوق می زنه

رسیدیم به کوچه مان

حالا ترمز می کنه

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

دیگه هیچ ادامه ای ندارد

 

 

 



 

 

 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان ریحانه جون
8 مرداد 92 19:11
سلام... عبادت هاتون قبول.. ریحانه من در جشنواره نی نی شکمو شرکت کرده کد ریحانه 845 هست لطف بزرگی میکنی اگه کد 845 رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنی واقعا ممنونت میشم اگه بتونید کد 845 رو با چند تا خط موبایل متفاوت به شماره ی داده شده ارسال کنید که نورالانور میشه و واقعا شرمنده میکنید اگه لطف کردی و رای دادی بهم خبر بدی ممنون میشم هم برای اینکه از لطف و مهربونیت تشکر کنم هم برای اینکه تعداد آرا رو داشته باشم پیشاپیش از لطفت واقعا ممنونم اگه خواستی عکس جشنواره ای ریحانه رو ببینی زحمت بکش و یه سر بیا وب ریحانه عکس جشنواره ایش رو گذاشتم ممنون از لطفت دوست خوبمون ارسال کد 845 به شماره 20008080200یادت نره ها ریحانه روی رای های شما دوستای گل خیلی خیلـــــــــــــــی حساب کرده.... خیلی خیلی خیلی ممنونت میشم به نی نی من رای بدی امیدوارم بتونم یه روزی یه جایی تویه دلخوشی هاتون جبران کنم موفق و پیروز باشی
عارفه
10 مرداد 92 15:16





















niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ژاله:/ می باشد